تفاوت ضرب المثل و کنایه

تفاوت ضرب المثل و کنایه در آن است که ضرب المثل ها ریشه داستانی دارند و  نزد عامه معروف تر هستند و معمولا معنی مستقیم هم دارند مانند قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود

اما کنایات کمتر ریشه داستانی دارند و معمولا معنی مسقیم ندارند وشخص از بیان آن منظوری غیر از معنی مستقیم آن دارد مانند شکم  را صابون زدن  که کنایه از به خود وعده ی نیک دادن یا برای خوردن آماده شدن است.

همچنین ضرب المثل ها در اصل جمله ای هستند که قابل تأویل به مصدر است مانند

مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد که می توان آن را به< از ریسمان سیاه و سفید ترسیدن >بدل کرد

اما کنایات در اصل مصدری هستند که قابل تأویل به جمله است

مانند : سر هم نبرد زیر گرد آورد  که در اصل سر به گرد آوردن  کنایه ازنابود کردن است.

 

معنی درس رستم واشکبوس

معنی درس رستم واشکبوس

ادامه نوشته

انواع مبالغه

عموماً مبالغه و دگرنمایی در سخن را منحصر در سه گونه دانسته‌اند:

 

ادامه نوشته

جناس و انواع آن

جناس یا همجنس‌سازی نزدیکی هرچه بیشتر واژه‌ها از نظر لفظی است. آرایه جناس به دو نوع اصلی تقسیم می‌شود: جناس تام و جناس ناقص.

 

ادامه نوشته

انواع سجع

  • توازی:هر گاه کلمات هم‌وزنی آورده شوند که واج پایانی آن‌ها نیز یکی است؛ «سجع متوازی» وجود دارد. مانند (دست، شست) و (خامه، نامه)
  • مطرف:هرگاه پایه‌های سجع در واج‌های آخر یک‌سان باشند ولی هم‌وزن نباشند، این نوع سجع را «سجع مطرف» گویند. مانند (کار، شکار) و (شانه، نشانه)
  • متوازن:در جایی که دو کلمه سجع فقط هم‌وزن باشند اما در روی اختلاف داشته باشند، «سجع متوازن» نامیده می‌شود. مانند (کام، کار) و (نهال، بهار)

ارزش موسیقایی سجع متوازی از همه بیشتر و ارزش موسیقایی سجع متوازن از هم کم‌تر است.

سجع در ادبیات پارسی

در ادب پارسی، نثر مسجع با آثار خواجه عبدالله انصاری آغاز شد. در طبقات‌الصوفیه، نثر کتاب در برخی بخش‌ها، مسجع است. سجع‌های خواجه عبدالله را تقلیدی از ترانه‌های هشت‌هجایی و قافیه‌دار دوره ساسانی دانسته‌اند. در ادب فارسی، نثر مسجع با تصنیف کتاب گلستان سعدی به اوج خود رسید. پس از آن نثرهای مسجع به تقلید از سعدی ایجاد شدند. از آن جمله جامی در تصنیف بهارستان از سعدی تقلید کرد، با این تفاوت که سخن جامی متمایل به سادگی و روانی بود. قائم مقام فراهانی در منشأت، نامه‌ها و مکتوبات خود را گرد آورد و سبک جدیدی در نویسندگی نثر مسجع پدید آورد. مقامات حمیدی و کتاب پریشان از دیگر آثار نثر مسجع فارسی است.

سجع چیست؟

ثر مسجع نثری است آهنگین و شعرگونه؛ هر چند فاقد وزن است، همانند شعر، از موسیقی قافیه و زیبایی‌های ترفندهای ادبی و ظرایف بلاغی بهره دارد. زبان در نثر مسجع معمولاً عاطفی است نه خبری؛ زیرا سجع با مضامین خبری صرف تناسبی ندارد.[۲]

نمونه‌ای از این‌گونه نثر از ابوالفتوح رازی: «سهل بن عبد اللّه گفت: تقوی آن باشد که بپرهیزی به دل از غَفَلات، و به نفس از شهوات و به حقّ از لذّات و به جوارح از سیّآت. آن وقت که این کرده باشی، امید باشد تو را به وصول دَرَجات و نجات از دَرَکات.»

سَجع یک‌سانی دو واژه در یک عبارت؛ از نظر واج یا واج‌های پایانی، وزن یا هر دوی آن‌هاست. آرایه سجع در کلامی دیده می‌شود که حداقل  دو جمله باشد و بیشتر در نثر بکار می‌رود؛ زیرا سجع‌ها باید در پایان دو جمله بیایند و آهنگ دو جمله را به یک‌دیگر نزدیک سازند تا آرایه سجع نامیده شوند؛ از این جهت سجع مانند قافیه است که در پایان مصراع‌ها یا بیت‌های شعر آورده می‌شود. اگر سجع‌ها در یک جمله در  کنار یک‌دیگر به کار برده شوند، «تضمین مزدوج» نامیده می‌شود.

 نثر و شعری که در آن آرایه سجع به کار رود، مُسَجَّع یا آهنگین نامیده می‌شوند. در این‌گونه نثر، جمله‌های مشابه را قرینه می‌گویند و واژه‌های آخر قرینه‌ها در وزن یا حرف یا هر دو هم‌خوانی دارند.

 

حس آمیزی

حس‌آمیزی (Synesthesia)در آرایه‌های ادبی، آمیختن دو یا چند حس است در کلام؛ به گونه‌ای که ایجاد موسیقی معنوی به تأثیر سخن بیفزاید. عبارت‌هایی چون «خبر تلخ»، «قیافه بانمک» نمونه‌هایی از حس‌آمیزی در ادبیات عامیانه است که در آن‌ها حس شنوایی و حس بینایی با حس چشایی و حس شنوایی با حس بینایی آمیخته شده‌است.

گاهی در حس آ میزی صرفا یک کلمه مربوط به یک حس خاص است وکلمه دیگر مربوط به صفات پنجگانه نیست بلکه با قوای ادراکی دیگر درک میشود  مثلا فریب آبی رنگ .

مثال :

کز همه شیرین سخنی گوش ماند .(شیرین سخنی)

از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر (دیدن صدا)

حرف هایم مثل یک تکه چمن روشن بود

زمن با شاعر رنگین بیان گوی       چه سود از سود اگر چون لاله سوزی  ( رنگیم بیان گوی)

مجنون چو شنید پند خویشان       از تلخی پند  شدپریشان (تلحی پند)

بوی دهن تو از چمن میشنوم    رنگ تو ز لاله و سمن میشنوم (شنیدن بو وشنیدن رنگ)

ایهام یا تورایه یا آوردن واژه‌ای است با حداقل دو معنی که یکی نزدیک به ذهن و دیگری دور از ذهن باشد. مقصود شاعر گاه معنی دور و گاه هر دو معنی است. در ایهام، واژه یا عبارت به گونه‌ای است که ذهن بر سر دوراهی قرار می‌گیرد و نمی‌تواند در یک لحظه یکی از دو معنی را انتخاب کند. گرچه دریافتن اینکه کدام معنی اصلی است و کدام فرعی، بسته به رابطهٔ کل کلمات مصرع یا بیت با کلمهٔ مورد ایهام است.

این انتخاب، کاری آسان نیست و این حالت روانی عموماً باعث التذاذ ادبی می‌شود. زمانی خواننده می‌تواند آرایه ایهام را دریابد که از معانی مختلف واژه‌ها و عبارات آگاه باشد.

ایهام از مهم‌ترین آرایه‌های به‌کار رفته در شعر حافظ است
1زنگ نقاشی بود دلخواه وروان بود
روان1پرتحرک بودن2جاندار

2خرگوش را چابک می بست
چابک بستن 1بامهارت کشیدن2سریع کشیدن


3گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد .بوی زلف:1ارزوی وصال 2عطر

افعال مضارع

👈مضارع اخباری:می+بن مضارع+شناسه های مضارع: (می روم ،می روی،می رود....)
*گاهی در قدیم به جای پیشوند می از نمی استفاده می شد:نمی گویم
*گاهی این فعل(چه در زمان حال و چه در زمان قدیم)بدون علت خاص:
بگفت آنجا به صفت در چه کوشند*بگفت اندو خرند و جان فروشند
این کار مشکلاتی را به همراه دارد.(دارد مضارع اخباری)(کوشند ،خرند، فروشند .مضارع اخباری)
👈مضارع التزامی:ب+بن مضارع+شناسه های مضارع(ببینم،ببینی،ببیند...)
*گاهی این فعل بدون پیشوند ب مورد استفاده قرار می گیرد : رسد⬅️برسد
*گاهی به جای پیشوند ب در  اول فعل از می استفاده می شود برای تشخیص آن از مضاره اخباری باید به معنای آن توجه کرد
*شکل ظاهری  (سوم شخص مفرد ماضی استمراری )و(دوم شخص جمع مضارع  اخباری) در برخی افعال شبیه هم هستند و با توجه به نهاد متوجه می شویم.
این نکته برای افعال زیر صدق می کند:دریدن،خزیدن،لرزیدن،سنجیدن،لغزیدن،پریدن...
*دوم شخص جمع مضارع التزامی و دوم شخص جمع فعل امر از نظر ظاهر کاملا شبیه هم هستند(شاید به قائمشهر  بروید⬅️مضارع التزامی)به قائمشهر  بروید⬅️امر
👈مضارع  مستمر:فعل های کمکی از مصدر داشتن (دارم،داری،دارد...+مضارع اخباری⬅️دارم می روم، داری می روی، دارد می رود...
دارم کم کم به موفقیت شان امیدوار می شوم⬅️دارم می شوم: مضارع  مستمر

#فاطمه طاهری