استعاره مصرحه و مکنیه

استعار مصرحه و مکنیه 

ادامه نوشته

تقسیم بندی های استعاره

  • تقسیم‌بندی از لحاظ وجود لفظ مستعار:
درصورتی‌که لفظ مستعار در کلام موجود باشد، استعاره را مصرَّحه می‌گویند، و در صورت عدم وجود آن به آن استعاره بالکنایه (مَکنیّه) می‌گویند.
  • تقسیم‌بندی از لحاظ کیفیت لفظ مستعار:
درصورتی‌که لفظ مستعار اسم باشد به آن استعارهٔ اصلیّه و اگر فعل یا مشتقات آن باشد به آن تَبَعیّه می‌گویند.
  • تقسیم‌بندی استعاره از لحاظ واحد کلمه:
درصورتی‌که مستعار کلمه باشد به آن استعارهٔ مفرده و درصورتی‌که جمله باشد به آن استعارهٔ مرکبه یا تمثیلیّه می‌گویند. اکثرضرب‌المثلها استعارهٔ مرکبه هستند.
  • تقسیم‌بندی از لحاظ دو سوی استعاره:
این تقسیم‌بندی بر این اساس است که دو سوی استعاره هر کدام حسی یا عقلی باشند و بر چهار گونه است: محسوس به محسوس، معقول به معقول، معقول به محسوس و محسوس به معقول.

تعریف استعاره

بسیاری، براساس گفتهٔ ارسطو، استعاره را همان تشبیه می‌دانستند که ادات آن حذف شده باشد، و این تعریف را ادیبان غربی هم مورد استفاده قرار داده‌اند، و نویسندگان دورهٔ اسلامی، با تقسیم تشبیه به تشبیه تام و محذوف، استعاره را همان تشبیه محذوف دانسته‌اند که فقط مشبهٌ‌به در آن ذکر می‌شود. بعضی دیگر از عالمانِ علوم بلاغت، بر این اساس که دلالت استعارهٔ عقلی است، آن را از انواع مجاز به‌حساب آورده‌اند.

قدیمی‌ترین تعریف استعاره به مفهوم رایج را جاحظ بیان کرده‌است، که در کتاب البیان و التبیین آورده‌است که:

استعاره نامیدن چیزی است به نامی جز نام اصلی‌اش، هنگامی که جای آن چیز را گرفته باشد.

سکاکی استعاره را مجازی می‌داند که مناسبت و پیوستگی میان معنای اصلی و غیراصلی در آن از جهت مشابهت است. لذا استعاره نوعی مجاز لغوی بر مبنای تشبیه است که در آن یکی از دو طرف تشبیه (مشبه با مشبهٌ‌به)، ادات تشبیه و وجه شبه حذف شده‌است. برای مثال، وقتی می‌گوییم «دریایی را دیدم که سخنرانی می‌کرد»، در اینجا واژهٔ دریا در معنای اصلی خود به‌کار نرفته‌است. در اینجا علاقهٔ مشابهت، گستردگی دانش سخنران و پهناوری دریاست و قرینه نیز واژهٔ «سخنرانی‌کردن» است

استعاره

استعاره نوعی آرایهٔ ادبی برای به‌کاربردن لفظ یا عبارتی به‌جای عبارت دیگر براساس شباهت بین این دو است. استعاره که اهمیت بسیاری در شعر و ادب جهان دارد به طوری که شعر را کلامی مبتنی بر استعاره و اوصاف دانسته‌است، اولین بار به‌وسیلهٔ ارسطو به عنوان گونه‌ای ازتشبیه تشریح شد، به‌واقع می‌توان گفت استعاره همان تشبیه است که مشبه یا مشبهٌ‌به آن حذف شده باشد. برای مثال، «گریهٔ ابر  بهاری» یک استعاره است که زیرساخت آن چنین جمله‌ای است: ابر بهار مانند انسان می‌گرید؛ از این زیرساخت مشبهٌ‌به حذف شده و تنها مشبه و ویژگی پایهٔ محذوف باقی مانده‌است.

 

 

ادامه نوشته